مصاحبه با دکتر علی محمدیان

دکتر علی محمدیان، از دانشجویان موفق اولین دوره گروه بیوتکنولوژی دانشگاه تهران بودند. ایشان در دبیرستان، رشته ریاضی را دنبال می‌کردند. پس از ورود به دانشگاه و گذراندن تحصیلات تا مقطع دکتری در گرایش فرآورش زیستی، برای ادامه کار خود حوزه بیوانفورماتیک را انتخاب نمودند و در همین حوزه نیز در دانشگاه تربیت مدرس به تدریس پرداختند. تیم ExperiMental برای اولین مصاحبه‌اش با ایشان به گفت‌وگو پرداخته است.


ExperiMental: یه مقدار از قدیم‌تر شروع کنیم؛ از دوران دبیرستانتون تعریف کنین. چه جوری بود؟ چه رشته‌ای می‌خوندین؟

دکتر محمدیان: دوران مدرسه‌ام که معمولی بود. زیاد اهل درس خوندن نبودم، اهل ورزش و تفریح هم نبودم. بیش‌تر تنبل بودم شاید. رشته‌ام هم ریاضی بود.

ExperiMental: چه‌طور با بیوتک آشنا شدین و چرا انتخابش کردین؟

دکتر محمدیان: من ورودی سال اول بیوتک بودم و اصلا نمی‌دونستم بیوتک چیه؛ همین طوری اومده بودم، به خاطر این که دکترای پیوسته بود. اول که بیوتک رو انتخاب کردم، نمی‌دونستم چیه و وقتی واردش شدم هم نمی‌دونستم.

ExperiMental: خب پس چرا مهندسی رو انتخاب نکردین؟

دکتر محمدیان: چون این رشته، دکترا بود.

ExperiMental: پس فقط برای این بود که کنکور ندین؟

دکتر محمدیان: بله برای همین بود. البته بعدا پشیمون شدم. چون با این که درس‌های بیوتک رو دوست داشتم ولی بعد از سال اول، برای من انگیزه‌ای نموند. یعنی این که به یه انگیزه‌ای بخوای درس بخونی، اون انگیزه رو من نداشتم دیگه. اگه هدفی داشته باشین، خیلی بهتره خب.

ExperiMental: قبلا بیوتک نیمه‌متمرکز بوده، چرا تغییر رشته ندادین و برنگشتین به دانشگاه قبلیتون؟

دکتر محمدیان: بله، بله، می‌گم درس‌ها رو من دوست داشتم، ولی چون خودم هدفی نداشتم بعد از سال اول، دیگه ول کردم درس خوندن رو. خوب نبود. من به دوستتون هم که با من تماس گرفت، گفتم. من رو به عنوان الگوی ناموفق در نظر بگیرید و ببینید چی کارها کردم، شما از این کارها نکنید.

ExperiMental: ما توی گروهمون دنبال الگو نمی‌گردیم، بیشتر دنبال مسیرهای مختلفی که می‌شه رفت، می‌گردیم. می‌خواهیم بدونیم که تو چنین مسیری چه اتفاقی می‌تونه بیفته و چه جوری پیش می‌ره وگرنه که هرکسی برای خودش یه سبک متفاوت داره.

دکتر محمدیان: شما درس‌هاتون رو خوب بخونید، معدلتون بالا باشه و وقت اضافه‌تون هم بذارین برای مقاله دادن. با اساتید برای مقاله دادن همکاری کنین. این چیزیه که من می‌تونم بگم.

ExperiMental: خب می‌خواین دیگه از کارشناسی بگذریم اگر نکته دیگه‌ای ندارین. گرایش ارشدتون چی بوده؟

دکتر محمدیان: فرآورش زیستی.

ExperiMental: بر چه اساسی این گرایش رو انتخاب کردین؟

دکتر محمدیان: در کارشناسی علاقه‌مند بودم و از قبل هم رشته‌ام ریاضی بود. به همین علت‌ها و یه سری مسائل دیگه، رفتم فرآورش زیستی ولی الان اگه برگردم، فرآورش زیستی رو انتخاب نمی‌کنم. می‌رم سراغ مولکولی یا پزشکی. ولی بعد از کنکوری به بیوتکنولوژی می‌اومدم، اما گرایش مولکولی یا پزشکی رو انتخاب می‌کردم. درس‌هاشون سنخیت بیش‌تری داره، بیش‌تر بلد هستیم. نگاه کنید، الان مثلا دکتر سیدجعفری هم فرآورش زیستی بودند ولی الان کارهای فرآورش زیستی انجام نمی‌دن. من هم همین‌طور فرآورش زیستی بودم، ولی الان کارهای فرآورش زیستی انجام نمی‌دم، حداقل اون‌هایی که توی ایران موندن این‌طوری‌ان.

ExperiMental: درباره‌ی خود گرایش فرآورش زیستی کمی توضیح می‌دین؟

دکتر محمدیان: حالا شما در سال‌های آینده مبانی‌ش رو می‌خونید، ولی شبیه به مهندسی شیمیه. یعنی درس‌هایی توی مهندسی شیمی هست و ما نخوندیم، توی گرایش ارشد می‌خونیم. حالا مکانیک سیالات و انتقال حرارت که توی کارشناسیه، تو ارشد هم طراحی بیوراکتور و پدیده‌های انتقال، ریاضیات مهندسی پیشرفته می‌خونین.

ExperiMental: کمی درباره‌ی پروژه‌ی ارشدتون توضیح می‌دین؟

دکتر محمدیان: پروژه‌ی ارشد من «تولید نانوذرات نقره توسط قارچ Fusarium » بود. یه چیزی بود که فردی که دکترا داشته باشد، بالای سرم نبود و این رو من خودم با استاد بردم توی آزمایشگاه. یک خرده این طوری سخت بود. اگر قراره جایی برید، سعی کنین که تجهیزات از قبل Set Up شده باشه، چون معمولا Set Up کردن این‌ها طول می‌کشه؛ حالا برای من خدا رو شکر خیلی طول نکشید. اما این اشتباهم بود و اگر می‌دونستم، سراغ تز ارشدی می‌رفتم که از قبل روش کار شده باشد که تجهیزات کار از قبل آماده باشد. بعد بتوانیم با هم صحبت کنیم. چون من تنها نفر بودم و خب فکر دو سه نفر خیلی بهتر کار می‌کنه دیگه.

ExperiMental: استادتون چه کسی بود؟

دکتر محمدیان: دکتر شجاع‌الساداتی از دانشگاه تربیت مدرس.

ExperiMental: اون زمان گروه با این مشکلی نداشت که استاد راهنما از یک دانشگاه دیگه باشد؟

دکتر محمدیان: آخه هیئت علمی نداشتیم.

ExperiMental: چی شد که همچین موضوعی رو انتخاب کردین؟ به خاطر جدید بودنش؟

دکتر محمدیان: تقریبا. از موضوعش خوشم اومد. و به استاد راهنمام گفتم و گفت خوبه.

ExperiMental: کار قبلی یا مقاله‌ای شبیه به این موضوع دیده بودین از قبل؟

دکتر محمدیان: آره، دیده بودم ولی اون زمان این کار خیلی تازه بود.

ExperiMental: اگر از ارشد بگذریم، امکانش هست حالا کمی کلی‌تر درباره‌ی پروژه‌ی دکتراتون توضیح بدین؟ پروژه‌تون چی بود و چرا انتخابش کردین؟ اصلا چرا ادامه دادین؟

دکتر محمدیان: خب حالا اون ادامه دادنش که بمونه، چون جوابی ندارم. من چندبار پایان‌نامه عوض کردم، اما عنوان آخری، «پاسخ سلول‌های مزانشیمی به گاز خردل» بود.

ExperiMental: پس یک تغییر خیلی بزرگی نسبت به ارشدتون بود؟

دکتر محمدیان: بله، خیلی، کلا تفاوت داشت. یه کم پزشکی، سلولی‌تر شد. الان هم دیگه کارهای صنعتی نمی‌کنم. صنعتی بیش‌تر به درد دو سه نفر از بچه‌ها خورد که خارج رفتند. توی داخل زیاد صنعتی به درد نخورده.

ExperiMental: پس کارهای پزشکی بیشتر توی داخل کشور هست؟

دکتر محمدیان: بله، فعلا که این‌طوریه. اما خب آینده مشخص نیست.

ExperiMental: یه مقدار بیشتر درباره دوره دکتری‌تون لطفا بگین؛ مثلا استاد پایان‌نامه‌ی دکتراتون کی بود؟ ایشون هم از تربیت مدرس بود؟

دکتر محمدیان: استادم دکتر مولا از تربیت مدرس بود. اما یک استادی هم توی بقیه‌الله داشتیم که کارهای پروژه‌ام رو اون‌جا انجام می‌دادم. مثلا گاز خردل رو اون‌جا می‌زدم. می‌خواستیم بدونیم این مواد که به شیمیایی‌ها زده بودن، مثلا چه تاثیری روی سلول‌ها دارن. گاز خردل که اتفاقا مایع هم هست و گاز نیست رو به سلول‌های مزانشیمی می‌زدیم.

ExperiMental: الان در چه زمینه‌ای کار می‌کنید؟

دکتر محمدیان: الان رفتم سراغ زمینه بیوانفورماتیک و اعتیاد. بیوانفورماتیک رو واقعا دوست دارم و علاوه بر این که دوستش دارم، یک خوبی هم که داره اینه که بودجه کم‌تر می‌خواد، چون کارها با کامپیوترن دیگه.

ExperiMental: آره این یه روندیه که واقعا خیلی دیدیم. توی این چندساله، خیلی‌ها به همین دلایل مشکلات مالی، خیلی کارها به سمت همین بیوانفورماتیک رفتن. البته حالا چیز بدی هم نیست لزوما، روند این‌طور بوده این اواخر.

دکتر محمدیان: بله اگر علاقه داشته‌ باشین چیز بدی نیست. من فکر می‌کنم افرادی که از ریاضی میان، یه مقدار علاقه‌شون به این سمت باشه. حالا خود بیوانفورماتیک شاخه‌های متفاوتی داره، مثلا شاخه‌های شبیه بیوفیزیک داره، یه سری شبیه آمار ریاضیه، یک شاخه Machine Learning هست. این‌ها فرق داره با هم دیگه هرکدومشون.

ExperiMental: شما که گرایشتون انفورماتیک نبوده، به مشکلی برنخوردین؟

دکتر محمدیان: نه، فقط وقتم تلف شد. درس‌هایی خوندم که به دردم نمی‌خورد. و مشکل دیگه‌ی من این بود که استادی نداشتم و خودجوش یاد گرفتم و این که از کجا رفرنس پیدا کنی و چه‌طوری بری جلو، خودش دردسره. شاید دردسرش حتی بیش‌تر از یادگیری حتی باشه. و توی بیوانفورماتیک یک دانش جانبی داشته باشید هم خوبه، یعنی کسی که خوب بلد باشه دیگه. حالا شاید بیوانفورماتیک واژه‌ی درستی نباشه، بیش‌تر کارهای In Silico، مثل کارهای دکتر مرعشی و دکتر مهرمحمدی. نمی‌دونم که فرد دیگری هست یا نه. حالا به کار دکتر مرعشی شاید خیلی نشه گفت بیوانفورماتیک، ولی منظورم همون دست کارهاست.

ExperiMental: الان شما Data Analysis انجام می‌دهید؟

دکتر محمدیان: Data Mining و یادگیری ماشین و یک سری چیزهای ساده‌تر که دانشجوها بتونن انجام بدن. این هم یه مسئله است. چون اگر دانشجو نتونه انجام بده،  فایده‌ای نداره، خود اساتید هیئت علمی باید انجام بدن. چون مثلا اگر 4تا دانشجو داشته باشی، باید کار 4نفر رو خودت انجام بدی.

ExperiMental: دانشجوهایی که پیش شما میان، دانشجوهای پزشکی هستن؟

دکتر محمدیان: نه دانشجوهای من، دانشجوی فوق لیسانس بیوتکنولوژی پزشکی هستن.

ExperiMental: چی شد که ایران موندن رو ترجیح دادید؟ به مهاجرت فکر نکردید اصلا؟

دکتر محمدیان: اکثر ورودی ما توی ایرانن الان، اکثرا یه فرصت مطالعاتی رفتن خارج. من هم همین‌کار رو کردم. با این وضعی که ایران داره و هرروز داره خراب‌تر می‌شه، خارج رفتن بهتره.

ExperiMental: به مهاجرت فکر نکرده بودید به طور کلی یا از اول تصمیمتون بر موندن توی ایران بود؟

دکتر محمدیان: من از فاز درس و این‌ها اومده بودم بیرون. کلا توی این فازها نبودم خیلی.

ExperiMental: پس بهتره بریم سراغ سوال‌های آخر که در زمان استراحتتون چی کار می‌کردید؟ خیلی سوال مهمیه؛ چون ما فقط فیلم و سریال می‌بینیم وسط کارها و شاید یکم تنوع بهتر باشه.

دکتر محمدیان: شما یکی دو نسل جلوتر از مایید و تفریحات خودتون رو دارین دیگه، زمان ما این‌قدر فیلم نبود. ولی پیشنهادم اینه که اگه می‌تونید ورزش کنید. من خودم ورزش نمی‌کردم ولی ورزش خیلی خوبه.

ExperiMental: روزانه چقدر برای درس وقت می‌ذاشتید؟ به نظر خودتون یک آدم پرکار بودین توی درس؟

دکتر محمدیان: سال اول خیلی، سال دوم نه، سال سوم و چهارم معمولی بودم. نمی‌دونم دقیقا، چون من خوابگاهی نبودم نمی‌تونم خودم رو با بچه‌های دیگه مقایسه کنم خیلی.

ExperiMental: توی دوران تحصیلتون چه سال یا دوره‌ای سخت‌تر بوده براتون؟ یعنی به نظرتون بعد از لیسانس به نظرتون ساده‌تر می‌شه؟

دکتر محمدیان: نه بابا، هر چقدر جلوتر می‌ری، سخت‌تر می‌شه. بعد از دکترا یکم ساده‌تر می‌شه، ولی بعد از هیئت علمی شدن سخت‌تر می‌شه. من به عنوان هیئت علمی بیوانفورماتیک کارهام سخت‌تره، چون دانشجو معمولا بلد نیست و خودم باید همه کارهام رو انجام بدم. چون من توی گروه بیوانفورماتیک هم نیستم، دانشجوهای من هم دانشجوی بیوانفورماتیک نیستن؛ برای همین خیلی قوی نیستن توی این مورد و اکثر کارهاشون می‌افته گردن خودم.

ExperiMental: فرآیند هیئت علمی شدن توی ایران، زمان شما ساده‌تر بوده؟

دکتر محمدیان: آره، همین هم می‌خواستم بگم که شما کلا بی‌خیالش بشید، چون زمان شما کلا همه چیز  اشباعه. البته زمان شما هیچی دیگه، همین الان هم تقریبا اشباع شده. همین الان هم کلی دکتری و ارشد بی‌کار داریم.

ExperiMental: حالا نمی‌دونم از تجربه خودتون یا اطرافیانتون، به نظر شما تاثیر ازدواج کردن و بچه‌دار شدن روی وضعیت کاری و درسی چه‌ جوریه؟

دکتر محمدیان: من ازدواج نکردم، ولی افرادی که ازدواج کردند، درسشون هم بهتر شد. برای من کاملا عجیبه همچین چیزی. ولی مثلا دکتر مرعشی و دکتر اسد بعد از ازدواج به  طرز مشهودی بهتر شدن. مثلا دکتر مرعشی قبل از ازدواج مقاله نداشت، ولی تا ازدواج کرد شروع کرد به مقاله دادن. حالا با خودشون هم صحبت کنید ولی من واقعا همچین چیزی رو دیدم. ممکنه سخت باشه و وقت کم بیارن، یعنی این‌طوری هم شد که چندتا درس رو نتونستن سر امتحان بخونن ولی در کل بهتر می‌شه.

ExperiMental: به نظرتون کار شما برای مردم عادی کشور چه تاثیری ایجاد می‌کنه؟

دکتر محمدیان: من احساس کردم که اون یکی (کارهای آزمایشگاهی)، اصلا هیچ سودی نداره. افراد یه پول مردم رو می‌گیرن برای مقاله دادن و اون مقاله‌ها هم به درد خودمون نمی‌خوره؛ اگر به درد بخوره، به درد خارجی‌ها می‌خوره. باز این دست کارها، کمتر هزینه داره، هزینه آزمایش‌هاش رو اون‌ها دادن، شما تحلیل می‌کنین فقط. همین که ضرر کارهای دیگه رو برداری، خودش یه سود محسوب می‌شه برای جامعه. من به نظرم کارهای معمولی که انجام می‌دیم کلی ضرر داره برای مردم. مثلا همین گاز خردل، کلی ما خرج می‌کردیم برای آزمایش‌هاش. منِ دانشجو می‌رفتم آزمایش‌هایی رو می‌کردم که برای سلامتی‌ام ضرر داشت و خطرناک بود برام و کلی هزینه تامین تجهیزات می‌شد، بعد این نتایج رو دودستی تقدیم خارجی‌ها می‌کنیم. نمی‌شه که، ظلمه اصلا! بعد جالب اینه که مثلا شما کلی پول ماده و دادی و خردل رو بررسی کردی، بعد نتایج رو می‌دی به اون‌ها و اون‌ها می‌تونن خردل رو قوی‌تر کنن با این پژوهش‌ها و چیزهای جدیدتری بهش اضافه کنن. ما برای مملکت خودمون می‌خوایم کاری بکنیم دیگه. یا یه چیز دیگه، مثلا از این بیمارهای شیمیایی، پول می‌گیرن که با این بودجه برای این‌ها تحقیقات انجام بدن ولی گاهی می‌رن روی چیزهای دیگه که روی بورسه تحقیق می‌کنن. مثلا بخشی از بودجه بیمارهای شیمیایی، صرف پژوهش‌های کریسپر می‌شه که هیچ ربطی به گاز خردل نداره. خیلی بودجه‌ها به موضوعات پژوهش‌ها مرتبط نیست. کلا توی بخش آزمایشگاهی یه کم اوضاع خرابه.

معمولا آدم که از دبیرستان میاد یه پاکی‌هایی داره که وقتی وارد بازار کار و تحقیقات می‌شه می‌بینه باید یه زرنگ‌بازی‌هایی دربیاره. این خیلی سخت بود برای من؛ هنوز هم خیلی سخته البته.

ExperiMental: نکته یا صحبت پایانی؟

دکتر محمدیان: توی طول مصاحبه گفتم تقریبا. همین که تشریف ببرید خارج و مقاله زیاد بنویسید و از همین سال‌های اول و دوم دنبالش باشید.

 

مصاحبه‌کنندگان: زهرا شفیع‌زاده، علی یزدی‌زاده

Post a Comment

0 Comments